درست در کنار این مجسمههای عجیب که سال ۲۰۰۱ با سرمایهگذاری شرکت نفتی «رُزنفت» ساخته و رونمایی شده، گروه بزرگی از جوانان روسی مشغول اجرای موسیقی بداهه با سازهای کوبهای خود هستند و چند نفری نیز در میان حلقهی آنها رقصهایی کولیوار میکنند. سرخوشی و شادمانگی آنها دیدنی بود. نیم ساعتی را با آنها و شادیشان سر میکنیم و بعد پیاده دوباره پل عشاق را میگذریم و از مقابل خانه (گالری) تریتیاکف هم رد میشویم تا به مترو برسیم. در مسیر همین پیادهروی آرام و بیصدا و درگذر از مقابل آوازخوانی باشکوه بود که یاد شما افتادم. یاد شما و عشقتان به شهر و شناختی که از شهر دارید؛ و با خودم فکر میکنم مردمی که شهرشان را دوست دارند با آن قدم میزنند و با آن آواز میخوانند و با آن عاشق میشوند؛ و هنگام خطر از آن دفاع میکنند؛ با دل و جان. ما در ایران این را دیدهایم و خوب میدانیم…