مجله اینترنتی واوک

ایستگاه یلدا

ایستگاه یلدا

نمی‌دانم بااینکه هرروز به تقویم سر می‌زنم و حساب‌وکتاب روزها را نگه می‌دارم، چرا بازهم بعضی وقت‌ها تقویم غافلگیرم می‌کند. من امروز بازهم غافلگیر شدم، درست مثل دوران کودکی که ناگهان چشم باز می‌کردم و خودم را در عصر آخرین روز تعطیلات نوروزی پیدا می‌کردم!

امروز بیست‌ونهم آذرماه است و فردا شب، شبِ یلدا. این یعنی نُه ماه از سال را پشت سر گذاشتیم و فقط یک زمستان تا پایان سال ۱۳۹۶ فاصله داریم. اصلاً یکی از خوبی‌های آیین‌هایی مثل شب یلدا هم همین است: «یادآوری گذر زمان».

من فکر می‌کنم شبِ یلدا مثل یک ایستگاه قدیمی در مسیر زندگی ما جا خوش کرده و هرسال مهمان مسافرانی است که از قطار پاییز پیاده می‌شوند،‌ چندساعتی به‌دوراز هیاهوی روزمره با هم‌قطارانشان دورهم جمع می‌شوند،‌ گپی می‌زنند، شعری می‌خوانند، نفسی تازه می‌کنند و دوباره سوار بر قطار زمستان به‌سوی سرنوشتشان می‌روند.

این آیین‌های دوست‌داشتنی، ارزشمندترین میراثی هستند که پیشینیان ما برایمان به ارث گذاشته‌اند. بیاید بیشتر قدر این میراث را بدانیم و تلاش کنیم حتی برای یک‌شب در سال،‌ کمی از زندگی پرسرعتی که به آن دچار هستیم،‌ فاصله بگیریم. درنگی کنیم و نگاهی به مسیری که طی کرده‌ایم بیندازیم. آیا این همان چیزی است که می‌خواستیم؟ آیا به‌درستی در مسیر ایده‌آل‌ها و رویاهایمان حرکت می‌کنیم؟ اگر این‌طور نیست، شاید یلدا بتواند زمان خوبی برای تصمیم‌های جدید باشد؛ تصمیم‌هایی مهم برای شب‌ها و روزهایی که مانند تاروپود قالی، زندگی‌مان را تصویر می‌کنند. هرچه باشد، شبِ یلدا برای طبیعت هم یک نقطه عطف است: سرآغاز تحولی بزرگ برای بلندتر شدن روزها و کوتاه‌تر شدن شب‌ها.