برای همه ما پیشآمده که انگیزه خود را برای مدتی از دست بدهیم. ممکن است در این شرایط ندانیم که چطور دوباره نیروی جادویی و پرقدرت نهفته در وجودمان را فعال کنیم. اگر عادات افراد باانگیزه بالا را بدانیم، بهتر میتوانیم از پس این روزهای سخت برآییم و الهامبخش خود و دیگران برای انجام کارهای فوقالعاده باشیم.
انگیزه یا درونی است و یا بیرونی. انگیزه درونی بیشتر مربوط به پیدا کردن محرک درونیمان است و انگیزه بیرونی بر اساس پاداش و مجازات کار میکند. کلید اصلی انگیزهداشتن این است که علاقه درونیمان را به شکلی مثبت با پاداش دادن تقویت کنیم. در ادامه به شش عادت افراد باانگیزه اشاره میکنیم. عاداتی که به زمان خاصی محدود نیستند و باعث میشود که زندگیمان از یکنواختی خارج شود:
۱. چرایی خود را بیابیم…
سؤال رایج در کار من این است: «چرا؟»، این سؤال خوبی است، ولی یک سؤال خوب دیگر این است: «چرا نه؟» (جف بزوس)
افراد باانگیزه هر کاری را با چرا شروع میکنند. چرا این کار را انجام میدهیم؟ اگر صرفاً بهاینعلت که کوهی برای بالا رفتن وجود دارد، کوهنوردی میکنیم و یا اگر صرفاً به خاطر اینکه مدرکی بگیریم در رشتهای تحصیل میکنیم؛ وقتی به بخش سخت داستان برسیم، احتمالاً نخواهیم توانست ادامه بدهیم. اما اگر چرایی کارمان را بدانیم و برایمان بسیار باارزش باشد، در هر موقعیتی تواناییهای خود را بروز میدهیم.
۲. باورهای محدودکننده را کنار بگذاریم…
ذهن انسان به هر چیزی اعتقاد داشته باشد و آن را باور کند، به آن خواهد رسید. (ناپلئون هیل)
اغلب ما کمبود انگیزه نداریم، بلکه باورهایی داریم که بسیار محدودکننده است که موجب میشود کارها را نشدنی بپنداریم. به همین علت مشاهده داستان زندگی افراد موفق میتواند بسیار قدرتمند باشد، زیرا این داستانها چشم ما را به دنیایی از امکانات جدید بازخواهد کرد. برای یادآوری قدرت نهفته در وجودمان، بد نیست سری به کتاب رکوردهای گینس بزنیم. میتوانیم در اطراف خود انسانهایی را پیدا کنیم که به طرز شگفتانگیزی غیرممکنها را ممکن کردهاند. باورهای محدودکننده به روشهای موذیانهای به ذهن ما خطور میکنند. برای مثال ممکن است زیر لب به خودمان بگوییم: «نه، من نمیتوانم! من از عهده انجام این کار برنمیآیم.» این باورهای محدودکننده ویرانگر درست مانند کک رفتار میکنند. یک کک را درون ظرفی شیشهای که سرپوش آن گذاشتهشده است، قرار میدهیم. کک تمام روز بالا و پایین میپرد تا بتواند از ظرف خارج شود، اما بالاخره خسته میشود. وقتی سر ظرف برداشته میشود، کک فقط داخل ظرف بالا و پایین میپرد و در جهات دیگر نمیپرد. کک زمانی میتواند از ظرف بیرون بپرد که باور محدودکننده فعلیاش را کنار بگذارد. بیایید مانند کک نباشیم.
۳. زمان بیشتری را صرف ارزشهایمان کنیم…
زندگی چیزی است که برای شما اتفاق میافتد درحالیکه شما مشغول برنامههای دیگری هستید. (جان لنون)
با انجام این کار، با یک تیر، دو نشان میزنیم! هم انگیزه خود را بالا خواهیم برد، هم از زندگیمان لذت میبریم. اما پیش از هر چیز باید ارزشهای خود را بشناسیم. با شناسایی ارزشهایمان میتوانیم میان آنها و کارهای روزانهمان ارتباط برقرار کنیم. برای مثال فرض کنیم ماجراجویی، یادگیری و برتری داشتن برای من باارزش هستند. بنابراین زمانی که پروژهای به من داده میشود، من فقط پروژه را انجام نمیدهم، بلکه یک ماجراجویی فوقالعاده را تجربه میکنم. وقتی پروژهای دارم که از انجام آن لذت نمیبرم، به دنبال راهی هستم تا از آن موضوع جدیدی یاد بگیرم. از همه اینها بهتر به دنبال کسی میگردم تا میانبرهایی برای انجام بهتر، سریعتر یا ارزانتر آن پروژه به من نشان بدهد. سادهترین ارزشی که میتوانم پیدا کنم، بهترشدن است.
۴. در اطرافمان افرادی داشته باشیم که به ما انگیزه میدهند…
همانطور که بعضی کارها از انرژی ما میکاهند و بعضی دیگر به ما انرژی میبخشند، بعضی افراد هم هستند که انگیزه ما را کم میکنند و برخی دیگر به ما انگیزه مضاعف میبخشند. پیش از هر چیز این را بدانیم اولین فردی که میتواند به ما انگیزه بدهد، خودمان هستیم. مربی خود باشیم، نه منتقد. وقتی شکست میخوریم، بهطور مداوم خود را سرزنش نکنیم، در عوض به دنبال درس گرفتن باشیم. از خود نپرسیم: «چرا مرتکب این اشتباه شدم؟» در عوض بپرسیم: «چطور میتوانم بار دیگر بهتر انجام دهم؟». به دنبال مواردی باشیم که میتوانند بهترین شکل از ما را نمایان کنند. کافی است افرادی را بیابیم که بهنوعی میتوانند انرژی ببخشند و به ما کمک کنند تا قدرت درون خود را آزاد کنیم. ممکن است این افراد مهارتهایی را در ما ببینند که دیگران به آنها توجه نمیکنند یا حتی با گفتن جملاتی آنچنان ما را تشویق کنند که دوباره بلند شویم و بخواهیم دنیا را فتح کنیم!
۵. چرخه بازخورد بهتری طراحی کنیم…
من یاد گرفتهام که مردم آنچه گفتهاید را فراموش میکنند، آنچه انجام دادهاید را از یاد میبرند، ولی هرگز احساسی که به آنها دادهاید را فراموش نمیکنند. (مایا آنجلو)
پیشرفت هرچقدر هم کم باشد، پیشرفت بهحساب میآید. اگر بتوانیم روی پیشرفت کردن تمرکز کنیم، هم خوشحالتر خواهیم بود و هم انگیزه بیشتری خواهیم داشت. اینیک عادت بسیار قدرتمند است. برای اینکه بتوانیم بازخورد بهتری از فعالیتهایمان بگیریم، این موارد زیر را در نظر داشته باشیم:
- واقعی باشد: هر بازخوردی که میگیریم به فعالیت فعلی نزدیکتر باشد، بهتر است.
- دقیق و مرتبط باشد: اگر بازخوردی که میگیریم مربوط به آن فعالیت نباشد، اشتباه است و اگر دقیق نباشد هیچ کمکی به ما نمیکند.
- کاربردی باشد: اگر بازخوردی که میگیریم، یک راهحل عملی برای بهبود فعالیت به ما ندهد، هیچ فایدهای ندارد.
آیا تابهحال برای شما پیشآمده است که در انجام کاری به بنبست بخورید و ناگهان فردی قطعه گمشده کار را برایتان نمایان کند؟ اینجاست که ما به خاطر این کشف جدید شگفتزده و متعجب میشویم و میخواهیم هرچه سریعتر آن را امتحان کنیم! میتوانیم درباره کارهایمان با بازخورد گرفتن از دوستانمان، از این لحظات بیشتر و بیشتر در زندگی خود ایجاد کنیم.
۶. با ایجاد اهداف هیجانانگیز خود را به جلو هل بدهیم…
اهداف ما باید طوری باشند که تصور به حقیقت پیوستنشان حسابی ما را هیجانزده کند. اگر احساس میکنیم تحتفشار هستیم، یعنی یک جای کار میلنگد. ممکن است ارزشها و علایق (درونی یا بیرونی) ما باهم در تضاد باشند. شاید این فشار به خاطر ترس ماست. ممکن است نیاز به اهداف کوچکتری داشته باشیم تا با رسیدن به آنها، انگیزه مضاعف پیدا کنیم یا شاید به هدفی بزرگ و جسورانه نیاز داریم تا انگیزه بیشتری به ما بدهد. اگر هدفی به ما تحمیل شد، آن را جزی از ارزشهایمان نپذیریم، بلکه به آن به چشم یک هدیه نگاه کنیم و به دنبال چالشی باشیم که به ما انگیزه بدهد. مسیر رسیدن به این هدف را به چشم یک ماجراجویی لذتبخش ببینیم که پر از فرازونشیب و چالشهای مختلف است. با این دید پی میبریم که شغلها چقدر میتوانند به انسان انگیزه بدهند و الهامبخش باشند. ما برای انگیزه داشتن، نیازی به دیگران یا شرایط اطرافمان نداریم، بلکه باید یاد بگیریم که چطور از طریق پیشرفت و مهارتآموزی، بیشترین انگیزه را برای خودمان ایجاد نماییم.