بگذارید اول جانِ کلام را بگویم؛ هر فرد سالمی باید بتواند تمام هیجانها را تجربه کند؛ حتی «خشم». پس ما باید بجای فرار از خشم، فروخوردن آن یا بروز آن با رفتارهایی نظیر پرخاشگری به فکر راههای سازندهای برای مدیریت آن باشیم. اما چطور؟ کتاب «مدیریت خشم» پاسخی روشن و قابل فهم به این سوال داده است.
کتاب مدیریت خشم ابتدا خواننده را با مفاهیم اصلی در این زمینه آشنا میکند: «خشم»، «پرخاشگری»، «خصومت» و… در ادامه شرایط و عواملی که باعث ایجاد این حس در ما میشود مورد تحلیل قرار میگیرد. باورهای عمومی در خصوص خشم و پرخاشگری بررسی میشوند و آسیبهای ناشی از خشم غیرسازنده بر زندگی ما مطرح میشود: «خشم و فشار خون بالا»، «خشم و چاقی»، «خشم و احساس درد»، «خشم و سردرد»، «خشم و سیگار»، «خشم و آسم»، «خشم و سندرم روده تحریکپذیر»، «خشم و سرطان»، «خشم و افسردگی»، «خشم و استرس»، «خشم و احساس تهدید»، «خشم و رانندگی» و…
و در نهایت کتاب با طرح موضوع «مدیریت خشم» راهکارهایی موثر و کاربردی در این زمینه ارایه میکند.
مطالعه این پارگراف از کتاب خالی از لطف نیست:
«افرادی که مدیریت خشم را فرا گرفتهاند، به پنج نکته اساسی در مورد خشم خود دست مییابند؛ خشم را به شخص مناسب نشان میدهند نه به هر کسی، خشم را به میزان مناسب بروز میدهند نه بیاندازه، خشم را در زمان مناسب بروز میدهند نه در هر زمانی، خشم را به شکلی هدفمند ابراز میکنند نه بیهدف و خشم را به شیوهای مناسب ابراز میکنند نه به هر شکلی.»
این را هم بگویم که دکتر رابرت فرنام به عنوان یک روانپزشک با نگارش مقدمهای بر کتاب مدیریت خشم، مطالعه آن را «به تمام کسانی که در خانواده و اجتماع زندگی میکنند، فارغ از اینکه چه شغلی دارند و چه مسئولیتهایی را به دوش میگیرند» توصیه کرده است.
کتاب «مدیریت خشم» توسط امیر قنبری تالیف شده و انتشارات مهرسا آن را منتشر کرده است.
این کتاب در بخش کتابهای روانشناسی فروشگاه اینترنتی واوک نیز ارایه شده است.