انجام کارهایی تکراری و خالی از هیجان روزانه در محیطی بسته با تدابیر مدیریتی نامناسب، ناهنجارهای نانوشته و در نهایت مرگ تدریجی خلاقیت افراد در محل کار، تجربهای است که بسیاری از ما با آن آشنا هستیم و یا ممکن است در آینده با آن مواجه شویم.
به راستی چرا نباید مدیران ما محیط کار را به شکلی فراهم نمایند که با شکوفایی افراد و بهبود استراتژیهای درونسازمانی، بازتاب مطلوب آن در وجه برونسازمانی مشاهده شود. آیا وقت آن نرسیده است که مدیران ما همچون باب چپمن مدیرعامل شرکت تولیدی بری-وهملیر – به نقل از کتاب رهبران آخر غذا میخورند – به گونهای متفاوت عمل کنند؟ اعتقاد چپمن بر آن بود که باید احساس همدلی در شرکت ایجاد شود و اعتماد به عنوان استاندارد جدید مدنظر قرار گیرد...
«در ارتش ایالات متحده و به طور خاص تفنگداران دریایی آمریکا هنگام صرف غذا کمسابقهترین افراد اول از همه غذای خود را دریافت میکنند و با سابقهترینها آخرین کسانی هستند که غذایشان را میگیرند؛ بدون هیچ دستوری… در عمق چنین عمل سادهای، نگرش تفنگداران دریایی نسبت به رهبری نهفته است. رهبران آخرین افرادی هستند که غذا میخورند چرا که ارزش واقعی رهبری در مقدم دانستن نیاز دیگران نسبت به نیاز خود است. رهبران بزرگ برای کسانی که افتخار هدایتشان را دارند، صادقانه ارزش قائلاند و این مسئله را درک میکنند که بهای واقعی امتیاز رهبری در گرو صرفنظر کردن از منافع شخصی است.»
سایمون سینک در این کتاب با بیان داستانها و تجربههای شرکتها، نشان میدهد داشتن حس اعتماد و همکاری میان رهبر و افرادش تا چه اندازه در موفقیت بلندمدت سازمان نقش دارد. ایجاد فرهنگ حمایت و پشتیبانی، گوش کردن رهبران سازمان به حرف کارکنان نتایج جالبی دارد. افراد بدون زورگویی، اعمال فشار یا اجبار، برای کمک به یکدیگر و ارتقای شرکت همکاری میکنند. احساس ناشی از کار اجباری با احساس غرور و افتخار جایگزین میشود و سرکارآمدن به خاطر کار برای شرکت جای سرکارآمدن به خاطر یکدیگر را میگیرد. دیگر محل کار جای ترسناکی نیست، بلکه مکانی برای احساس ارزشمندی است.
در این کتاب سایمون سینک نظریه جدید رهبری یا قاعدهای کلی ارائه نمیکند. او هدف والاتری دارد و میخواهد دنیا را به محل بهتری برای زندگی همگان تبدیل کند. دیدگاه سایمون ساده است:
«خلق نسل جدیدی از مردان و زنانی که قدرت درک این حقیقت را دارند که موفقیت یا شکست سازمان به کمالات و فضیلتهای رهبری بستگی دارد نه به فراست و تیزهوشی مدیریت.»
ناگفته نماند، ترجمه بسیار خوب و روان خانم الهام نورانیپور، مطالعه این کتاب را دلنشینتر کرده است. شما را به مطالعه «کتاب رهبران آخر غذا میخورند» دعوت میکنم.