در یک کافه، منتظر هستید تا سفارشتان آماده شود؛ فردی که در میز کناری شما نشسته متوجه حضور شما میشود، به سمتتان میآید و خیلی گرم احوالپرسی میکند. چهرهاش برایتان آشناست… اما دقیقا نمیدانید که او کیست! یک هم کلاسی قدیمی؟ یک همکار؟ یا شاید همسایه محله قبلیتان… حسابی به ذهنتان فشار میآورید؛ نباید تسلیم شوید! پس سعی میکنید زمان بخرید و چند کلامی صحبت را با او ادامه دهید…
یک فرصت استثنایی برای سرمایهگذاری با سود تضمینی!
انگار حال و روز اقتصاد کشورمان خیلی خوش نیست. اگر در گروه خوششانسها باشید درآمدتان کم نشده، اما هزینهها با سرعتی باورنکردنی افزایش پیدا کرده است. جناب سعدی این روزها را دیده که میفرماید: «بر احوال آن مرد باید گریست / که دخلش بود نوزده، خرج بیست». حالا خیلی نگاه جنسیتی به این شعر نداشته باشید، واقعا هزینههای این دور و زمان، مرد و زن نمیشناسد و همهمان در یک کشتی نشستهایم!
«اسرار کار گوگل» را به دست بیاورید!
بسیاری از شرکتهایی که به خدمترسانی گسترده و باکیفیت مشهورند، کارکنانشان را برای کسب رضایت مشتری تحت فشار قرار میدهند و در نتیجه نیروی متخصص و کاربلدی را که اصلیترین سرمایهشان است، به مرور زمان فرسوده میکنند و فراری میدهند! به نظر شما شرکتی در سطح گوگل، با میلیونها کاربر در سراسر جهان هم همین رویه را پیش گرفته است؟
ایستگاه یلدا
امروز بیستونهم آذرماه است و فردا شب، شبِ یلدا. این یعنی نُه ماه از سال را پشت سر گذاشتیم و فقط یک زمستان تا پایان سال ۱۳۹۶ فاصله داریم. اصلاً یکی از خوبیهای آیینهایی مثل شب یلدا هم همین است: «یادآوری گذر زمان».
کتابگردی؛ یک قرار ملاقات عاشقانه
چندسالی است که پویشی ارزشمندی با عنوان «کتابگردی» در کشور برگزار میشود. امسال برای چهارمین سال است که فراخوان این برنامه منتشر شده است و قرار است تا علاقمندان کتاب در سراسر کشور، روز پنجشنبه ۲ آذر ۱۳۹۶، سری به کتابفروشیها بزنند، کتابها را ببیند، بخرند و با این کار دستمریزادی به اعضای خانواده بزرگ نشر کشور بگویند.
خشم بیهیاهو
بگذارید اول جانِ کلام را بگویم؛ هر فرد سالمی باید بتواند تمام هیجانها را تجربه کند؛ حتی «خشم». پس ما باید بجای فرار از خشم، فروخوردن آن یا بروز آن با رفتارهایی نظیر پرخاشگری به فکر راههای سازندهای برای مدیریت آن باشیم. اما چطور؟ کتاب «مدیریت خشم» پاسخی روشن و قابل فهم به این سوال داده است.
یوگا با رنگها؛ معجزه مدادهای رنگی
بسیاری از ما به استرس، نگرانیهای بیپایان، افکار منفی و از این دست حالات روحی و روانی نامطلوب دچار هستیم. درست است که برخی از این مسائل ناشی از نوع زندگی امروزی است اما راهکارهایی هم برای رهایی از آنها یا کنترل اثرات منفیشان وجود دارد. یکی از این راهکارها که شاید کمتر برای ما آشنا باشد، یوگا با رنگها است.
یک کتاب و ۳۵ داستان کوتاه دلنشین
«حمامها و آدمها» نام مجموعهای از داستانهای کوتاه میخاییل زوشنکو –داستاننویس روس- است. نویسنده در این داستانهای کوتاه با بهره از زبان طنز به واقعیتهای اجتماعی در اتحاد جماهیر شوری پرداخته است. در کتاب حمامها و آدمها ۳۵ داستان کوتاه و طنزآمیز آمده است.
نرمنرمک میرسد اینک بهار…
روزهای دوستداشتی و پرهیاهوی اسفندماه خیلی زود سپری میشوند تا سال نو شود و نوروز بیاید. نورزوی که برای بسیاری از ما پس از یک سال کار و فعالیت با خود آرامش و فراغت میآورد؛ فرصتی ناب برای همه آنچه که در طول سال زمان کافی برای انجام آن نداشتهایم. شاید بعضی از ما به فکر سفر در روزهای عید نوروز باشیم…
آبل تصمیم میگیرد تور ماهیگیری بسازد!
روزی روزگاری سه نفر به نامهای آبل، بیکر و چارلی، تنها، در جزیرهای زندگی میکردند. این جزیره جایی پر از پستی و بلندی و بی هیچ ناز و نعمتی بود، به ویژه اینکه تنوع غذایی نداشت و فقط یک نوع خوراکی در آن پیدا میشد: «ماهی». تمام زمان آبل، بیکر و چارلی در طول روز به تلاش برای گرفتن ماهی برای تامین غذایشان صرف میشد.